کد مطلب:234533 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:126

مجالس مناظره و مباحثه حضرت با علماء
مأمون به فضل بن سهل دستور داد مجمعی از علما و مؤلفین مانند جاثلیق، رأس الجالوت، رؤسای صائبین، هیربد بزرگ، علمای زرتشت، قاضی رومی و عده ای از متكلمین (علمای كلام) تشكیل شود، وقتی كه اینها حاضر شدند و به نزد مأمون راهنمائی شدند مأمون گفت: آیا حاضرید با پسر عم بدنی من مناظره كنید؟ آنها گفتند حاضریم، گفت فردا صبح كه شد همه تان در این جا حاضر شوید هیچ كس نباید فردا از حضور تخلف كند، بعد كسی را نزد امام علیه السلام فرستاد كه به وی بگوید، اصحاب مقالات و اهل ادیان غیر اسلامی در پیش من جمع اند، فردا صبح نزد ما بیا، اگر دوست داری با آنها مناظره كن اگر هم مایل نیستی مانعی ندارد. [1] .

امام علیه السلام به قاصد مأمون گفت [2] نظرتان در این باره كه پسر عمت اینها را علیه ما جمع كرده چیست؟ نوفلی گفت مأمون می خواهد تو را امتحان كند و من در این جریان می ترسم، امام علیه السلام خندید و فرمود آیا می خواهی بدانی وقتی مأمون دید من با اهل هر دین با دین خودش احتجاج و استدلال می كنم از این كارش پشیمان خواهد شد.



[ صفحه 167]



وقتی كه مجلس تشكیل شد و حضرت رضا علیه السلام بر همه آنها پیروز شد و مجلس پراكنده شد محمد بن جعفر صادق علیه السلام از مأمون ترسید كه به حضرت رضا حسد برد و او را مسموم كند یا بلای دیگری بسرش بیاورد، به امام علیه السلام سفارش كرد كه عمویت از این كار كراهت دارد، دوست دارم خود را حفظ كنی.

روایت شده: كه سلیمان مروزی متكلم خراسان (عالم به علم كلام) به مأمون وارد شد، مأمون او را اكرام كرد و صله داد، بعد برایش گفت: پسرعموی من از حجاز نزد من آمده، او علم كلام را و علمای كلام را دوست می دارد، مانعی ندارد كه تو تا روز ترویه [3] نزد ما بمانی تا با او مناظره كنی؟ سلیمان گفت یا امیرالمؤمنین (خطاب به مأمون) من اكراه دارم در مجلس تو در میان جماعت بنی هاشم از او مسئله ای سئوال كنم و نتواند جواب دهد آنگاه میان مردم مقامش پائین بیاید.

مأمون گفت من بدین جهت به تو متوسل شدم كه به مقام علمی تو آگاهم، مقصود من جز این نیست كه نگذاری او بتواند حجتی بیاورد سلیمان گفت باشد یا امیرالمؤمنین، ما را در یك جا جمع كن ولی ما را تنها نگذار و مراقب باش، مأمون كسی را نزد امام رضا علیه السلام فرستاد كه به حضرت بگوید كه از اهل مرو كسی نزد ما آمده، او یكی از اصحاب كلام در خراسان می باشد اگر می خواهی با او مناظره كنی بیا (مؤلف نتیجه



[ صفحه 168]



مناظره را ذكر نكرده اما كیست كه نداند نتیجه چه بوده).


[1] اگر امام از حضور در اين جلسه امتناع مي نمود مأمون به مقصود خود رسيده بود.

[2] همان حسن بن محمد نوفلي مي باشد.

[3] نقل از توحيد صدوق صفحه 408.